پروردگارا!!!!!
کجای عارفانگیم میلنگید
که اینچنین
به دنیا مشغولم داشتهای....!
سلام ندا جاناز مطالبت خیلی خوشم اومد. نوشته هات واقعا قشنگنموفق باشی.راستی ممنون که بهم سر زده بودی و نظر داده بودی
نمی رنجم...نمی میرم..اما....اگر روزی ترا گفتند: «چشمت را بگیر از من»-تو با من صلح کن!نگاهت را به من بسیار کن٬ بسیار کن!که من بی چشم مستت زار و غمگینمنمی خندم...نمی مانم...که می رنجم..که می میرم!!!!
دنیا هم نمونه ای از عارفانه گریه
گفتگوی خدا با موسی....ای موسی به آل عمران بگو: هنگامی که بنده ام با من سخن می گوید آنچنان به وی گوش می دهم که گویی بنده ء دیگری ندارم افسوس ..... بنده ام آنچنان با دیگران سخن می گوید که گویی همه خدای وی هستند جز من !
سلام ندا جان
از مطالبت خیلی خوشم اومد. نوشته هات واقعا قشنگن
موفق باشی.
راستی ممنون که بهم سر زده بودی و نظر داده بودی
نمی رنجم...
نمی میرم..
اما....
اگر روزی ترا گفتند:
«چشمت را بگیر از من»
-تو با من صلح کن!
نگاهت را به من بسیار کن٬
بسیار کن!
که من بی چشم مستت زار و غمگینم
نمی خندم...
نمی مانم...
که می رنجم..
که می میرم!!!!
دنیا هم نمونه ای از عارفانه گریه
گفتگوی خدا با موسی....
ای موسی به آل عمران بگو:
هنگامی که بنده ام با من سخن می گوید
آنچنان به وی گوش می دهم که گویی بنده ء دیگری ندارم
افسوس ..... بنده ام
آنچنان با دیگران سخن می گوید که
گویی همه خدای وی هستند جز من !