شروعی دوباره

من می نویسم و تـو نمی خوانی! اما مخاطب که تو باشی، مدیونم اگر ننویسم

شروعی دوباره

من می نویسم و تـو نمی خوانی! اما مخاطب که تو باشی، مدیونم اگر ننویسم

ته دنیا

اینجا که من رسیده ام …

ته دنیای بدون تو بودن است!!

همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم!

ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام!

خوب تماشا کن…

دلم هم تنگ نشده!

یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم …

تو باش و دل من و همه فریادهایی که …        

 

نظرات 9 + ارسال نظر
مجهول یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 03:47 ب.ظ

بوی قهــــوه گرفته ام...

بس که فال آمدنت را میگیرم

محبوب یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 04:21 ب.ظ http://lovelygraphic.blogfa.com

سلام عزیزم. مبارک باشه. خیلی قشنگه

آسیه یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 08:28 ب.ظ http://www.del3eporde.persianblog.ir

مرسی عزیزم ، لطف داری . خوشحال میشم به جمع دوستات اضافه شم . شعرت به دلم نشست .

هدیه چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 08:14 ب.ظ

دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توی زندگی هیچ غمی نباشه، چرا که شادیها در کنار غمهاست که معنا پیدا میکنه و زیبا میشه. تنها از خدا میخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توی لحظه های زندگی به همه ی مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هیچ مشکلی توان شکستن ما رو نداره. سال نو با دیدِ نو به زندگی و فرصتی دوباره برای بهتر زیستن بر شما و خانواده تان خجسته باد.
[گل]*** پیشاپیش سال نو مبارک***[گل]

هدیه چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.setare-talai.blogfa.com

سلام ندا جوووووون
ممنونم که به وبم اومدی لطفا منو به اسم ستاره طلایی بلینک....
میشه بگی شما رو به چه اسمی بلینکم؟؟؟

آسیه پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 09:32 ق.ظ http://www.del3eporde.persianblog.ir

دوست داشتی به سراغم بیا ، اینبار کلماتم بوی شادی نمی دهند.

irsaa پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://irsaa.blogfa.com

toham matalebe ghashangi dari to vebet mamnon behem sar zadi

فانوس یکشنبه 13 فروردین 1391 ساعت 05:26 ب.ظ http://fanos1.blogfa.com/

اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی…
و من شاید کمر شکسته ترین بودم

ایلیا سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 12:14 ب.ظ http://ghalbezakhmi.blogsky.com

گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود که دنیا
با تمام وسعتش برایم تنگ می شود...
دلتنگم...
دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید
از حرکت ایستاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ خودم...
خودی که مدتهاست گم کرده ام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد